گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در وصف بلخ و مدح سید ضیاء الدین

 

فدای بلخ دل من،که روضهٔ ارمست

حریم او بامان همچو بیضهٔ حرمست

همه سعادت بلخ و همه سلامت او

که بیضهٔ حرمست و چو روضهٔ ارمست

نه بحر و چرخ و لیکن چو بحر و چرخ مقیم

[...]

وطواط
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست

دو زلف افعی صحاک و چهره جام جمست

بتیرگی شده آشفته تر حقیقت شرع

سواد زلف تو گوئی که رای بوالحکمست

ز دور چرخ شبی این سؤال می کردم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مخمس فی مدح ملک الاعظم خسرو السواحل نظام الدولة و الدین کیقباد الهرموزی طاب ثراه

 

نمود چهره و پنداشتم که صبحدمست

گرفت ساغر و شد روشنم که جام جمست

شراب داد بدین بنده کاصغر الخدمست

چه گفت گفت که رویت بکعبه ی کرمست

خواجوی کرمانی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

بهر کجا که رسد عشق شاه محترمست

صفات عشق تو گفتن نشانه کرمست

مرو بپیش، که ترسم که باز گردانند

که علت حدثان نفی معنی قدمست

بدان که: جان تهی همچو جسم بی جانست

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

غم تو بر دل و بر جان امیر و محتشمست

بنام گفتمش: این غم ولی نه غم، نعمست

زد رد درد تو مستیم و فاش میگوییم

که: پیش جرعه رندان چه جای جمست؟

رقم برندی ما زد قلم بروز ازل

[...]

قاسم انوار
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

خرام سر و تو جان را حیات دمبدمست

نهال قد ترا آب خضر در قدمست

خوشم بنقش جمالت که در صحیفه ی حسن

مراد از قلم آفرینش این رقمست

بغیر آن رخ چون گل که تا ابد باقیست

[...]

بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

چمن ز سایه ی سروت چو گلشن ارمست

نهال قد ترا آب خضر در قدمست

یکی هزار شد آشوب حسنت از خط سبز

فغان ز خامه ی صنع این چه شیوه ی قلمست

خوشم به نقش جمالت که در صحیفه ی حسن

[...]

بابافغانی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

مرا ز عشق تو صد گونه محنت و المست

هزار محنت و با محنتی هزار غمست

اگر چه با من مسکین بسی جفا کردی

زیاده ساز جفا را، که این هنوز کمست

تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار

[...]

هلالی جغتایی
 
 
sunny dark_mode