×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳۶
از آن خویش کنم من که جان دهم بستان
که ز آن خود نشنوی تو به حیله و دستان
بدین صفت که ز سر تا قدم همه شکری
حلال بادت شیری که خوردی از پستان
چه باشد ار به سر وقت من رسی وقتی
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶
چو آتشست به گرمی هوای تابستان
بده دو کاسه ازان آب لعل، یا بستان
هوای عشق و هوای می و هوای تموز
سه آتشند، که خواری کنند با مستان
بیار شیره و پرکن شراب و نقل بنه
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲
ببوستان می گل بوی لاله گون مستان
مگر ز دست سمن عارضان پردستان
جهان ز عمر تو چون داد خویش می گیرد
تو نیز کام دل از لذّت جهان بستان
کنونکه فصل بهاران رسید و موسم گل
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۶ - دایره مرکب مدور
چو بستان شد رخ مستان
چو مستان شد گل بستان