گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸۶

 

خدایگانا چو شد اشارتت که رهی

به ملک فارس به تحصیل وجه زر برود

گمان بنده نبود آنکه بعد چندین سال

ز درگهت به چنین کار مختصر برود

ولی به حکم قضا بر رضا چه چاره بود

[...]

سلمان ساوجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶۵

 

خوش آن که ز آتش تب شعله اثر برود

رخ تو در عرق سرد و گرم وتر برود

رگ تو جاده خون معتدل گردد

زبان گزیده به یک گوشه نیشتر برود

تبی که برسمنت رنگ ارغوانی بست

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode