گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۳

 

اگر سرم برود در سر وفای شما

ز سر برون نرود هرگزم هوای شما

بخاک پای شما کانزمان که خاک شوم

هنوز بر نکنم دل ز خاک پای شما

چو مرغ جان من از آشیان هوا گیرد

[...]

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

مرا که فرض شد از جان و دل دعای شما

بگو چگونه بگویم دمی ثنای شما

ز پادشاهی ایران زمینش ننگ آید

کسی که شد به سر کوی غم زدای شما

اگرچه رای تو بر درد و غصّه ی دل ماست

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode