گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ - در مدح بهرامشاه

 

چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی

بر این غریب نه بر یک نهاد و یک راهی

گهی به لطف چو عیسا مرا کنی فلکی

گهی به قهر چو یوسف کنی مرا چاهی

گهی به بوسه امیرم کنی به راهبری

[...]

سنایی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح شهاب الدین خالص

 

هلال ماه صیام از سپهر ناگاهی

بتافت آنک، ربی و ربک اللهی

بسان زورق سیمین میان دریائی

بشکل نعلی زرین فتاده در راهی

چنانکه بردم طاوس نیم دایره

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۸۱

 

زهی مسخّر حُکمت ز ماه تا ماهی

شه ستاره سپاه و سپهر درگاهی

چو بندگان، مه و خورشید بر درت شب و روز

نشسته اند به هر خدمتی که در خواهی

تویی که از ره تسبیب، قسط روزی خلق

[...]

ظهیر فاریابی
 

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵

 

ایا شهی که گرفته ست زیر شهپر حفظ

همای دولتت از اوج ماه تا ماهی

برید صیت تو در قطع ساحت عالم

قبول می نکند و هم را به همراهی

رود زسهم تو سوی عدو خدنگ چنانک

[...]

ظهیر فاریابی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - مدح سلطان رکن الدین ارسلانشاه بن طغرل

 

همای چتر فلک سای ارسلانشاهی

که باد سایه ی چترش ز ماه تا ماهی

کشید رخت بر این آشیان، ز اوج ظفر

شکار کرده هر اقبال را، که میخواهی

گرفته روی ممالک ز تیغش آرایش

[...]

اثیر اخسیکتی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۴

 

چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگاهی

چو چشم باز گشایم مرا رسد ماهی

فقیر را چه سعادت ورایِ آن باشد

که سر به کنجِ خرابش در آورد شاهی

میانِ ظلمتِ شب نورِ طلعتش باشد

[...]

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

بحسن روی تو ای آفتاب خرگاهی

ندید دیده گردون ز ماه تا ماهی

توئیکه رنگ رخت را جهانیان گویند

که چشم بد مرسادت که صبغه اللهی

اگر رسائی قد تو باغبان بیند

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶٠

 

کسیکه سفله و ادنای خلق بوده بود

اگر بگیرد امروز ماه تا ماهی

چنان بود که کدو همسر چنار بود

ولیک ناید ازو مسند شهنشاهی

مریز آب رخ از بهر نان تو ایدرویش

[...]

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۲

 

ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی

به حال بی سروپائی نظر کند شاهی

چراغ صبحدم دل فروز عالم را

چه کم شود که شود رهنمای گمراهی

نسیم را چه زیان گر ز راه هم نفسی

[...]

کمال خجندی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۸

 

چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی

درآید از در من بی رقیب ناگاهی

طناب خیمه غم بگسلد ز منزل هجر

زند به گلشن جانم ز وصل خرگاهی

امور ملک چه نقصان پذیرد ار شاهان

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

شنیده ام که ز من یاد می کنی گاهی

خوش آن گدا که گهی یاد او کند شاهی

به ذوق چاشنی این لطیفه پی نبرد

جز از حقیقت اسرار عشق آگاهی

به جهد خود بسی احرام آن حرم بستم

[...]

جامی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۶۱ - درستایش شاهزاده سلیم

 

دگر صفیر طبیعت بساز آگاهی

بعالم ملکوت است ، محملش راهی

بلی رود بخریداری جواهر قدس

ز بهر تحفه یکدانه گوهر شاهی

طراز دولت جاوید شاهزاده سلیم

[...]

عرفی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵

 

فرید روی زمین زین عابدین که رخت

به چرخ عزو شرف کرده مهری و ماهی

ایا سپهر مکانی که زهره و کیوان

به درگه تو کند این غلامی، آن داهی

ایا رفیع جنابی که شاه قدر ترا

[...]

سحاب اصفهانی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۲ - مصیبت

 

تویی که بر همه شاهان و سروران شاهی

تویی که بر فلک عزت و علا ماهی

سبب ز چیست که مقتول تیغ بدخواهی

تویی که آیینه ذات پاک اللهی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید

 

بود که بازوی سرپنجه یداللهی

کند خراب جهان را ز ماه تا ماهی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید

 

نگشته بود ابوبکر گر مرا ناهی

نمی‌نمودی از کشتن تو کوتاهی

صامت بروجردی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹ - جمال بقیت اللهی

 

سپاه صبح زد از ماه خیمه تا ماهی

ستاره کوکبه آفتاب خرگاهی

به لاجورد افق ته کشیده برکه شب

مه و ستاره تپیدن گرفته چون ماهی

صلای رحلت شب داد و طلعت خورشید

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode