امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۹
خدای عرش گواه و زمانه آگاه است
که دین عزیز به سلطان دین ملکشاه است
شهی که خاطر پاک و ضمیر روشن او
ز هر هنرکه خدا آفریده آگاه است
اگر به افسر و گاه است فخر هر ملکی
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸
شب است و بادیه و دل، فتاده از راه است
ز چپ و راست، مخالف، ز پیش و پس، چاه است
مقام تهلکه است این ولی منم، فارغ
ز کار دل، که به دلخواه یار دلخواه است
مرا سری است که دارم، بر آستانه تو
[...]
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۵۵
به هر چه می نگرم نور طلعت شاه است
به هر طرف که روان می شوم همه راه است
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۵۸
به هر چه می نگرم نور طلعت شاه است
به هر طرف که روان می شوم همه راه است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷
بیا که وصل تو گل را بهار دلخواه است
چمن ز رخنهٔ دیوار، چشم بر راه است
به هرکجا روم از کوی او، دلم آنجاست
گدا به خانه، ولی کاسه بر سر راه است
مبین حقیر کسی را، که شمع در شب تار
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۴۸
دلیل راه توکل امید کوتاه است
عصا ز دست فکندن عصای این راه است
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷
به گوش زاغ نواهای زاغ دلخواه است
به چشم خویش زغن بلبل سحرگاه است
در آشیانه خود جغد صاحب جاه است
درون خانه خود هر گدا شهنشاه است
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹
ز غصه چاره ندارد دلی که آگاه است
فروغ گوهر بینش چو شمع جانکاه است
کجا بریم ز راهت شکستهبالی عجز
ز خویش نیز اگر رفتهایم افواه است
ثبات رنگ نکردم ذخیره اوهام
[...]