کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۳ - وله ایضا
زهی به ذروة کیوان رسیده ایوانت
شکوه هفت سپهر از چهار ارکانت
فروغ عالم علوی ز عکس دیوارت
غذای اهل بهشت از بهار بستانت
بروز بارتو از تنگنای زحمت خلق
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶
به حق چشم خمار لطیف تابانت
به حلقه حلقهٔ آن طرهٔ پریشانت
بدان حلاوت بیمر و تنگهای شکر
که تعبیهست در آن لعل شکرافشانت
به کهربایی کاندر دو لعل تو درج است
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸
چو نیست راه برون آمدن ز میدانت
ضرورتست چو گوی احتمال چوگانت
به راستی که نخواهم بریدن از تو امید
به دوستی که نخواهم شکست پیمانت
گرم هلاک پسندی ورم بقا بخشی
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱
بیا و بوسه بده از آن لبان خندانت
که در دلم زدی آتش به آب دندانت
به ابروان خوش آشفته کردی ام با خود
چه دید خواهم از آن چشم های فتانت
مرو دمی بنشین تا شکستگان فراق
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴
بدان بهانه که حسنی ست بس فراوانت
جفا بکن که هر آن کرده نیست تاوانت
مهی که چاک به دامان جانم افگنده ست
همان مهی ست که طالع شد از گریبانت
کسی که جان به سر یک نظاره خواهند داد
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
تو حور جنتی اما ز چشم فتانت
ز بس که خاست بلا عذر خواست رضوانت
سحر به باغ گذشتی گشاد غنچه دهان
که بوسه ای برباید ز لعل خندانت
چو دست طوق تو سازم ز ضعف نشناسند
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴
چو خط به کشتنم آورد لعل خندانت
بکش وگرنه کند بخت من پشیمانت
گمان برند که یوسف ز چه برون آمد
چو ماه چهره برآرد سر از گریبانت
تو کعبه دل و جانی و عید مشتاقان
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۰۴ - آتش غم
پرید از قفس تن، کبوتر جانت
الهی آنکه شود عمه ات به قربانت
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)
از آن زمان که رسید از لب درافشانت
به گوش من ز در حجره صوت قرآنت
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۴ - رحلت فاطمه زهرا (س)
بروی تربتم ای جان من به قربانت
مکن مضایقه گاهی ز صوت قرآنت
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام
بود سر سفر ای جان من به قربانت
دمی یتیم نوازی کن از یتیمانت
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - قطعه
اگر نه نفس محیلت مطیع فرمانست
چه سود از اینکه جهانی بود بفرمانت
اگر نه سایه فکن گشته بیسرائی را
چه حاصل اینکه بگردو نکشیده ایوانت
تراست گر کنی احسان که حق نوید دهد
[...]