گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

گرت ز صحبت ما دلبرا ملالی هست

میان ما و تو ای نور دیده حالی هست

به جان تو که مرا در نظر نمی آید

به غیر این رخ زیبا اگر جمالی هست

از آن نهال قدش و آن میان نازک او

[...]

جهان ملک خاتون
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

شکفتگیش چو هر روز نیست حالی هست

اگر غلط نکنم از منش ملالی هست

ز رشک قرب من ای مدعی خلاص شدی

ترا نوید که بر خاطرش خیالی هست

به رخصت تو که رفتیم و درد سر بردیم

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode