وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است
سخن به رمز بگویم که غیر، غماز است
که بر خزانهٔ این رازهای پنهان زد؟
که قفل تافته افتاده است و در باز است
به اعتماد کس ای غنچه راز دل مگشای
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲
نسیمگل به خموشی ترانهپرداز است
که موج رنگگل این چمن رگ ساز است
چگونه بلبل ما بال عیش بگشاید
که سایهٔگل این باغ چنگل باز است
کجا رویم که سرمنزلی به دست آریم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳
ز شور حیرت من گوش عالمی باز است
نگه به پردهٔ چشمم هجوم آواز است
درین طربکده شوق ذره تا خورشید
به هرچه مینگری با نگاهگلباز است
به مرگ، حسرت دیدار، کم نمیگردد
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است
که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!
بانتظار تو خود کرده ام، چنانکه ز راه
رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است
بکوی او همه شب تا بروز مینالم
[...]
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۳ - بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است
بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است
عروس لاله سراپا کرشمه و ناز است
نوا ز پردهٔ غیب است ای مقام شناس
نه از گلوی غزل خوان نه از رگ ساز است
کسی که زخمه رساند به تار ساز حیات
[...]