گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱

 

عتاب رنگ به من نامه‌ای فرستادی

مرا به پردهٔ تشریف راه نو دادی

صحیفه‌های معانی نوشتی و سر آن

به دست مهر ببستی و مهر بنهادی

چو نقش عارض و زلف تو نوک خامهٔ تو

[...]

خاقانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

مرا دلیست هوس خانۀ غم آبادی

که گر بدور فتادی مرا به افتادی

طرب نکوهی، انده کشی، غم اندوزی

ز کار عیش پشیمان، به درد دل شادی

درو بهر سر مویی نهفته درد دلی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۹ - ایضا له

 

شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست

زهی که هست ز تو جان فضل را شادی

به دست عقل زبان خیال دربستی

به نوک کلک در سرّ غیب بگشادی

گشاده گشت بیک ره طلسمهای علوم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۲

 

چه باده بود که در دور از بگه دادی

که می‌شکافد دور زمانه از شادی

نبود باده به جان تو راست گو که چه بود

بهانه راست مکن کژ مگو به استادی

چه راست می‌طلبی ای دل سلیم از او

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۹

 

بداد پندم استاد عشق ز استادی

که هین بترس ز هر کس که دل بدو دادی

هر آن کسی که تو از نوش او بنوشیدی

ز بعد نوش کند نیش اوت فصادی

چو چشم مست کسی کرد حلقه در گوشت

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۳

 

پدید گشت یکی آهوی در این وادی

به چشم آتش افکند در همه نادی

همه سوار و پیاده طلب درافتادند

بجهد و جد نه چون تو که سست افتادی

چو یک دو حمله دویدند ناپدید شد او

[...]

مولانا
 

سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در ستایش

 

به خرمی و به خیر آمدی و آزادی

که از صروف زمان در امان حق بادی

به اتفاق همایون و طلعت میمون

دری ز شادی بر روی خلق بگشادی

به هر مقام که پای مبارکت برسد

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۲

 

نه قلزمم که به هم در شوم به هر بادی

که در میانه دلم هست کوه فولادی

غلط شدم که دلِ نا شکیب فرتوتم

چو آبِ تیره شود گر برون زند بادی

مثالِ صبر ِ من از روی ِ دوست دانی چیست

[...]

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٩

 

ز بهر خوشدلی خویش درون دنیا را

نگاه کن که چه کفت از طریق استادی

نسب چه میطلبی صورت تو بس باشد

دلیل انکه بدانند کآدمی زادی

فریب خلق مخور زانکه از لئام الناس

[...]

ابن یمین
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۲

 

محیط کوه و قار آفتاب ابر عطا

که آسمان بزرگی و اختر دادی

رسوم ظلم و قوانین عدل در عالم

به تیغ و کلک تو برداشتی و بنهادی

ز دست خیل سخایت که عادت کان کرد

[...]

سلمان ساوجی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲

 

سر از کمند نپیچم اگر تو صیادی

رخ از هلاک نتابم اگر تو جلادی

نکرده چاره مکر تو هیچ مکاری

نبرده پنجهٔ شید تو هیچ شیادی

گه از سلاسل لیلی کمند مجنونی

[...]

فروغی بسطامی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الامام ابی الحسن علی الهادی علیه السلام » فی مدح الامام ابی الحسن علی الهادی علیه السلام

 

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی

که هر کجا رود افتد بدام صیادی

بدانه ای دُر یکدانه می دهد بر باد

نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقادی

چنان اسیر هوا و هوس شدم که نپرس

[...]

غروی اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

شبی گذشت به آسودگی و آزادی

هزار شکر بدین نعمت خدادادی

چه عیش‌ های مهنا که روی داد به ما

بدین چمن که بدو باد روی آبادی

ز کهنه و نو گیتی نگشت شاد دلم

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او

 

ولیک با همه حس و مهر اولادی

چو طفلکانم دادند جان در آن وادی

به طیب خاطر گفتم: فدای آزادی

مرا بُد از پی مشروطه، عشق فرهادی

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode