گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۶

 

ز فقر تا به شهادت شد آشنا انگشت

بلند کرد نیستان بوریا انگشت

دمی که سجده به خاک درت اشارت کرد

چو آفتاب دمید از جبین ما انگشت

به عرض حاجت ما نیست عجز بی ‌زنهار

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode