گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶

 

کدام کس به تو ماند که گویمت که چون اویی

ز هر که در نظر آید گذشته‌ای به نکویی

لطیف‌جوهر‌ و جانی غریب‌قامت و شکلی

نظیف‌جامه و‌ جسمی بدیع‌صورت و خویی

هزار دیده چو پروانه بر جمال تو عاشق

[...]

سعدی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

دلا، پیام من و او، اگر به هم تو نگویی

بگو به جز تو که گوید؟ تو محرم من و اویی!

برو چو بوی گلت، سوی گلشنی بتماشا؛

گلی که از چی او چشم بلبلی است نبویی

دلم که بردی و بی قدرداریش، بود آن دل

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode