گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۷

 

یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده

و آن آفتاب از سقف دل بر جانشان تابان شده

هر نجم ناهیدی شده هر ذره خورشیدی شده

خورشید و اختر پیششان چون ذره سرگردان شده

آن عقل و دل گم کردگان جان سوی کیوان بردگان

[...]

مولانا
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲

 

روزی ببینی زلف او در دست من پیچان شده

لطفش تنم را داده دل، لعلش دلم را جان شده

اقبال در کار آمده، دولت خریدار آمده

با ما به بازار آمده، آن دلبر پنهان شده

ما بر بساط ششتری، با طوق و با انگشتری

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode