گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مدح خاقان کبیر جلال الدین والدنیا شروان شاه اخستان

 

شرطی کز اول داشتی با عشق خوبان تازه کن

با یوسفان گرگ آشتی پیش آر و پیمان تازه کن

ای عاشق جان بر میان، با دوست نه جان در میان

نقش زر سودائیان از مهر سلطان تازه کن

ساقی فریب آمیز بین مطرب نشاط انگیز بین

[...]

خاقانی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱

 

جانا، به حق دوستی، کان عهد و پیمان تازه کن

جان را به رخ دل بازده، دل را ز لب جان تازه کن

از دل برون کن کینه را، صافی کن از ما سینه را

آن عادت پیشینه را، پیش آر و پیمان تازه کن

این درد پنهانم ببین، وین محنت جانم ببین

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode