گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۸

 

ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته

صد سیل خونین عشق تو از چشم جان انگیخته

ای کار دل ناساخته ناگاه بر دل تاخته

برقع ز روی انداخته وز دل فغان انگیخته

تو همچو مست سرکشی افکنده در جان مفرشی

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode