گنجور

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳ - غوغا می‌کنی

 

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می‌کنی

خاری به خود می‌بندی و ما را ز سر وا می‌کنی

از تیر کج‌تابی تو آخر کمان شد قامتم

کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می‌کنی

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode