مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲
ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها،
در حلقهٔ سودایِ تو روحانیانْ را حالها،
در «لا اُحِبُّ الْآفِلین»، پاکی ز صورتها، یَقین؛
در دیدههای غیببین، هر دَم زِ تو تِمثالها.
افلاکْ از تو سرنگون، خاک از تو چونْ دریایِ خون؛
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳
ای دفتر حسن ترا فهرست خط و خالها
تفصیلها پنهان شده در پرده اجمالها
آتشفروز قهر تو، آیینهدار لطف تو
هم مغرب ادبارها، هم مشرق اقبالها
پیشانی عفو ترا پرچین نسازد جرم ما
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴
ای در هوای وصل تو گسترده جانها بالها
تو در دل ما بودهای در جستجو ما سالها
ای از فروغ طلعتت تابی فتاده در جهان
وی از نهیب هیبتت درملک جان زلزالها
ای ساکنان کوی تو مست از شراب بیخودی
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵
هان رستخیز جان رسید شد در بدن زلزالها
افکند تن اثقالها بگشود جان را بالها
افکند هر حامل چنین از هول زلزال زمین
گشتند مست اینچنین انداختند احمالها
بیهوش شد هر مرضعه از شدت این واقعه
[...]