گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹

 

خورشید روئی گردید طالع

دردم نهان شد چون برق لامع

گر ایستادی آتش فنادی

هم در مدارس هم در صوامع

آنرا که دیدش طالع قوی بود

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰

 

نحم خیالت گردد چو طالع

در چرخ آیند اهل صوامع

رو مینماید دل می‌رباید

لیکن نپاید چون برق لامع

آن هم بوقتی بر نیک بختی

[...]

فیض کاشانی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۳

 

این عکس ساقیست در جام ساطع

یا گشته مهری از باده طالع

تا سوزدم جان آمد بجولان

آتش عنانی چون برق لامع

زلفت که جمعی کرده پریشان

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode