گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱

 

وجود حقیقت نشانی ندارد

رموز طریقت بیانی ندارد

به صحرای معنی گذر، تا ببینی

بهاری که بیم خزانی ندارد

جمال حقیقت کسی دیده باشد

[...]

اوحدی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۵۰

 

کسی کان غم دلستانی ندارد

چو جسمی بودآنکه جانی ندارد

چه پرسی زنام و چه پرسی نشانش

کسی را که نام و نشانی ندارد

بجز تیر حسرت چه حاصل کسی را

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode