×
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۳ - رزم زال زر با ارهنگ دیو و شکسته شدن ارهنگ گوید
ز تیرش نه اندیشه آن پیر را
ز بیمش بلرزید دل شیر را
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۲ - رفتن فرانک با دلارام در شکارگاه گوید
علم کرد چون شیر شمشیر را
پس افکند آن دشت نخجیر را
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳
ز آهم مجویید تأثیر را
پر از بال عنقاست این تیر را
مصوِّر به هر جا کشد نقش من
ز تمثال رنگیست تصویر را
درین دشت و در، دم صیاد نیست
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » متفرقات » شمارهٔ ۲
زن و مرد یک گله شبگیر را
پذیره شد از روستا پیر را
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - منظومهٔ حدیث شریف کساء
به یک سو بِنه رأی و تدبیر را
نشانی بر، آیات تطهیر را
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - منظومهٔ حدیث شریف کساء
بکشتند تهلیل و تکبیر را
مخاطب به آیات تطهیر را
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱ - مثنوی ساقی نامه
بیا ساقی آنکهنه اکسیر را
که ذوق جوانی دهد پیر را
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۷۷ - کشته شدن حارث بد نهاد به فرمان ابن زیاد بد بنیاد
شوم برخی آن دست و شمشیر را
که کشت آن بداندیش ادبیر را
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۱۵ - پاره کردن سپهدار ابراهیم بند و زنجیر را و بازگشتن او به لشگرگاه خود
بدوگفت: از بهر نخجیر را
برون آمدم دوش شبگیر را
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » رستم نامه » بخش ۶ - بار دیگر پاسخ بهمن به رستم و پوزش از گفتار بد
فرامش نکردم من آن پیر را
پلنگ افکن شیر نخجیر را