گنجور

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۲ - رفتن فرانک با دلارام در شکارگاه گوید

 

علم کرد چون شیر شمشیر را

پس افکند آن دشت نخجیر را

عثمان مختاری
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳

 

ز آهم مجویید تأثیر را

پر از بال عنقاست این تیر را

مصوِّر به هر جا کشد نقش من

ز تمثال رنگی‌ست تصویر را

درین دشت و در، دم صیاد نیست

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۸ - حکایت

 

نشد چاره تدبیر، تقدیر را

عرب عور کرد از قضا عیر را

حزین لاهیجی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » متفرقات » شمارهٔ ۲

 

زن و مرد یک گله شبگیر را

پذیره شد از روستا پیر را

یغمای جندقی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - منظومهٔ حدیث شریف کساء

 

به یک سو بِنه رأی و تدبیر را

نشانی بر، آیات تطهیر را

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - منظومهٔ حدیث شریف کساء

 

بکشتند تهلیل و تکبیر را

مخاطب به آیات تطهیر را

وفایی شوشتری
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱ - مثنوی ساقی نامه

 

بیا ساقی آنکهنه اکسیر را

که ذوق جوانی دهد پیر را

نیر تبریزی
 
 
sunny dark_mode