×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
دل من بدین آشتی شاد کن
ز فام خرد گردن آزاد کن
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳
برو راه این لشکر آباد کن
علف سازو از تیغ ما یادکن
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵
مرا و سپاه مرا شاد کن
وزین جنگ ما گیتی آباد کن
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۸
بدین گنج بادآور آباد کن
درم خوار کن مرگ را یاد کن
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۴
همه داد جوی و همه داد کن
ز گیتی تن مهتر آزاد کن
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸ - در صفت جان و تن گوید
گرت جان گرامیست پس داد کن
ز یزدان و پادافرهش یاد کن
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
همه کار مردان با داد کن
سخنشان به هر انجمن یادکن
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۷ - رفتن فرامرز به هندوستان در شهر نوشاد و پذیره شدن نوشاد وآمدن در شهر به عقب او
فرامرز گفتا که دل شادکن
وز اندوه دختر دل آزاد کن
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۶ - نامه شاه کیخسرو به فرامرز
زمین یکسر از داد آباد کن
خرد را به هر کار بنیاد کن
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲ - داستان اسکندر در خاور
دل من بدین دشمنان شاد کن
سپاه مرا از بد آزاد کن
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۷ - برگزیدن نستوه شیروی به فرمانروایی چین و فرستادن او را به جنگ کوش
به روزی دل هر کسی شاد کن
یلان را ز گنج من آباد کن