گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶

 

رخ خوب خویشتن را به چه پوشی از نظرها؟

که به حسرت تو رفتن بدو دیده خاک درها

برت آمدیم یک دم، ز برای دست بوسی

چو ملول گشتی از ما، ببریم درد سرها

تو به ناز خفته هرشب، ز منت خبر نباشد

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode