گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

منم آن دو هفته ماهی که بر آسمان جانم

منم آن خجسته مهری که بر اوج لامکانم

منم آن سپهر حشمت که برای کسب دولت

نهد آفتاب گردون رخ و سر بر آستانم

منم آن امیر کشور که همیشه در دیارم

[...]

نسیمی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴

 

ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم

به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم

به گمان این فکندم تن ناتوان به کویت

که سگ تو بر سر آید به امید استخوانم

اگر آنکه زهر باشد چو تو نوشخند بخشی

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode