گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲ - همو راست

 

سر زلف تو نه مشکست و به مشک ناب ماند

رخ روشن تو ای دوست به آفتاب ماند

همه شب زغم نخسبم که نخسبد آنچه عاشق

منم آن کسی که بیداری من به خواب ماند

زفراق روی و موی تو زدیده خون چکانم

[...]

فرخی سیستانی
 

رهی معیری » غزلها - جلد دوم » سراب آرزو

 

دل من ز تابناکی به شراب ناب ماند

نکند سیاهکاری که به آفتاب ماند

نه ز پای می‌نشیند نه قرار می‌پذیرد

دل آتشین من بین که به موج آب ماند

ز شب سیه چه نالم؟ که فروغ صبح رویت

[...]

رهی معیری
 
 
sunny dark_mode