گنجور

کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۲

 

آن جهان را بدین جهان مفروش

گر سخندانی این سخن بنیوش

پیری آغوش بازکرده فراخ

تو همی گوش با شکافهٔ غوش

کسایی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۳ - توصیف پیل

 

عجب از دیو پیکری کاو را

دولت آورد نام کرد سروش

خاره خو جثه ایست خاره بدن

خیره کش هیکلی است خیری پوش

قالبی باد خیز خاک آرام

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - یک زمان در بهشت

 

یک زمان در بهشت بودم دوش

نوش کردم ز گفته های تو نوش

گر نبودم برسم معذورم

در جمال تو بسته بودم هوش

گاه بودم به مدحتت گویا

[...]

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

چون نهی زلف تافته بر گوش

چون نهی جعد بافته بر دوش

از دل من رمیده گردد صبر

وز تن من پریده گردد هوش

نه عجب گر خروش من بفزود

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۳ - ما رَأَیْتُ شَیْئاً إِلّا وَ رَأَیْتُ اللهَ فیهِ

 

عاشقان صف کشیده دوشادوش

ساقیان بر کشیده نوشانوش

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۱۳
sunny dark_mode