گنجور

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۳۵

 

گاه اقبال آبگینه خنور

بستاند ز تو عدو به بلور

عنصری
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵

 

ای کهن گشته در سرای غرور

خورده بسیار سالیان و شهور

چرخ پیموده بر تو عمر دراز

تو گهی مست خفته گه مخمور

شادمانی بدان که‌ت از سلطان

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات وامکنه

 

ای کهن گشته در سرای غرور

خورده بسیار سالیان و شهور!

که شناسد که چیست از عالم

غرض کردگار فرد غفور؟

چو زمین بر شکستگیست، چرا

[...]

ناصرخسرو
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح ابومنصور

 

رخ چو لاله شکفته بر گل سور

زلف چون میغ در شب دیجور

یابد از رنگ آن بهار بها

خیزد از بوی این بخار بخور

ویل کرده بر غم رنج مرا

[...]

قطران تبریزی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح ابونصر منصور

 

مملکت را به نصرت منصور

روزگاری پدید شد مشهور

عارض ملک پادشا که ازوست

رایت او چو نام او منصور

نور عدلش زمانه را سایه ست

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - ثنای عضدالدوله شیرزاد

 

گرچه خرم شده ست لوهاوور

باشد آن کس که می خورد معذور

مسعود سعد سلمان
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح سلطان مسعود ابراهیم غزنوی و صفت قصری از قصوروی

 

این بهار طرب نهال سرور

که به فرمان شاه شد معمور

روضه عشر تست و بیضه لهو

موقف رامش است و موضع سور

آب او آب زمزم و کوثر

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در مدح منصور سعید

 

ای سرافراز عالم ای منصور

وی به صدر تو اختلاف صدور

ای به‌قدر آسمانِ قایم‌ذات

ای به رای آفتاب زاید نور

روزگاری وز تو دشمن و دوست

[...]

ابوالفرج رونی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۲

 

ای امیر مظفر منصور

ای چو خورشید در جهان مبثبهور

تاج دینی و دین ز دولت تو

هست روشن چنانکه چشم از نور

هست بوالفضل کنیت تو به حق

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴ - در صف خانگاه محمد منصور واقع در سرخس که وی در آن داروخانه و کتابخانه برای فقرا و درویشان بنیاد نهاد

 

لب روح الله ست یا دم صور

خانگاه محمد منصور

که ز درس و کتاب و دارو هست

از سه سو دین و جان و تن را سور

زین بنا ایمن از دو چیز سه چیز

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ

 

تواز این همنشین چوگردی دور

ملک باقی تراست و دارسرور

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ

 

ورتوسگ سیرتی‌به وقت‌نشور

هم سگی خیزی از میانهٔ گور

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

 

هر که آمد در این سرای غرور

همدمش محنتست و منزل‌گور

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

 

اثر فیض اوست نامحصور

عقل از آن فیض‌گشت قابل نور

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۱ - خطاب به خورشید

 

چون نمایی به صبح رایت نور

خیل ضحاک شب شود مقهور

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۳۰
sunny dark_mode