گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

دامنش، هر نفس بدست خسی است

هر خسی را بوصل او هوسی است

آذر بیگدلی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

هر کرا چشم هر نفس بکسی است

نیست عاشق یقین که بوالهوسی است

دل منه بر عروس ملک جهان

کاو بپنهان بعهد چون تو بسی است

جز بدامان دوست دست مزن

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی

 

یعنی‌این‌دست‌بوسه گاه کسی است

که‌به‌دستش‌ازین متاع بسی است

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - بازی زندگی

 

عدسی وقت پختن، از ماشی

روی پیچید و گفت این چه کسی است

ماش خندید و گفت غرّه مشو

زانکه چون من فزون و چون تو بسی است

هر چه را می‌پزند، خواهد پخت

[...]

پروین اعتصامی
 
 
sunny dark_mode