رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۱
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همه فرو کردند
زیر خاک اندرون شدند آنان
که همه کوشکها برآوردند
از هزاران هزار نعمت و ناز
[...]
ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد ششم » بخش ۴۵ - پند بیهقی
مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همه فروکردند
زیر خاک اندرون شدند آنان
که همه کوشکها برآوردند
از هزاران هزار نعمت و ناز
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - صفت زرور بربطی
مردمان باده ها همی خوردند
مهتران عیش ها بسی کردند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۳ - صفت قتل حسینبن علی علیهالسّلام به اشارهٔ یزید علیه اللعنة
دشمنان قصد جان او کردند
تا دمار از تنش برآوردند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۵ - التمثیل فی شکر هدایةالاسلام
منّتی جمله یاد میکردند
فوت ایام کفر میخوردند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۶ - حکایت در عدل و سیاست و جود پادشاه
زود هر پنج را بیاوردند
حلقشان سوی ریسمان بردند
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۱ - در هجو شهر زوری
شهر زوری گدا بود خاصه
کش به بغداد پرورش کردند
به صفت چون خری بماند راست
که به شیر سگش بپروردند
خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در مرثیهٔ خواجه ابوالفارس
همه شروان شریک این دردند
دشمنان هم دریغ او خوردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
تا نگویی سخنوران مردند
سر به آب سخن فرو بردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرامگور
زردگوشان به گوشهها مردند
سر به آب سیه فرو بردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد
گور چشمان شراب میخوردند
ران گوران کباب میکردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
زان هزبران که نام او بردند
وز سر عجز پیش او مردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
تا شب آنجا نشاط میکردند
گاه می گاه میوه میخوردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
ساغری چند چون ز می خوردند
شرم را از میانه پی کردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
از پس گریه سر فرو بردند
گویی آبی بدند کافسردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
عهد پیشینه یاد میکردند
وآنچهشان بود شاد میخوردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
گرچه بسیار چاره میکردند
به نمیشد دریغ میخوردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
ساعتی بَر به بَر درافشردند
نار و نارنج را کرو کردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
هر دو تشویر کار او خوردند
باز تدبیر کار او کردند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
باز رفتند و غصه میخوردند
خواجه را جستجوی میکردند