گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۴

 

اشتر گرسنه کسیمه برد

کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد

رودکی
 

کسایی » دیوان اشعار » مردم و زمانه

 

نانوردیم و خوار و این نه شگفت

که برِ ورد، خار نیست نورد

مردم اندر خور زمانه شده‌ست

نرد چون شاخ گشت و شاخ چون نرد

کسایی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۸

 

از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد

کوه یر نوف شد هوا پر گرد

عنصری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - مدح سید محمد ناصر

 

شعر سید محمد ناصر

دل من شاد کرد و خرم کرد

شدم از گرمی طبیعی پوست

همچو تشنه که آب باید سرد

بر دل من نشاط رامش یافت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - شکوه از دوری مظفر

 

ای مظفر فراق یافت ظفر

بر تن من نکرده هیچ نبرد

خنجری ناکشیده در حمله

باره ای نافکنده در ناورد

فرقت خیره روی روبا روی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱۱ - بهمن ماه

 

ماه بهمن نبید باید خورد

ماه بهمن نشاط باید کرد

در جهان هر که هست فرزانه

به پسندد نشاط جان پرورد

ز آنکه امروز مطرب و ساقی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۳ - دیبدین روز

 

دیبدین است و دین مرد خرد

آن شناسم که لعل باده خورد

باز دارد خرد تو را ز نبید

مشنو اندر نبید پند خرد

ای شگفتی نبید خواره همی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

باز چون ماند سیم کم شمرد

دست چون بر زد از میان ببرد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین طبیب

 

نکته گوید بسی چو بازد نرد

اینت زیبا و اینت خوشدل مرد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین طبیب

 

سیکی هفت و هشت چون بخورد

دست زی عشرت و نشاط برد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - در حق خویش گوید

 

شاه بی موجبی عزیزم کرد

وز همه بندگان پدید آورد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - صفت علی نایی

 

آب بی روی وی نیارد خورد

پیش او هیچ از این نیارد کرد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - صفت اسفندیار چنگی

 

ای عجب هر که او بخواهد مرد

جز قمار از جهان چه خواهد برد

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵

 

صدر اسلام زنده گشت و نمرد

گرچه صورت به خاک تیره سپرد

در جهان بزرگ ساخت مکان

هم بخردان گذاشت عالم خرد

پس تو گویی که مرثیت گویش

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۹ - در شکایت احوال

 

نه غم این طرف توانم خورد

نه بدان شهر ره توانم برد

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

 

که درو ذکر او توانی کرد

یا زجودش بری توانی خورد

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۳ - وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ

 

باطنت را به لطف خود پرورد

ظاهرت قبلهٔ ملایک کرد

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۳ - وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ

 

فرش غبرا برای تو گسترد

چرخ فیروزه سایبان تو کرد

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۴ - افحسبتم انما خلقناکم عبثاً

 

تو چه پنداشتی که ایزد فرد

از پی بازیت پدید آورد!

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۹ - قائد نفوس السالکین و نزهه قلوب المحققین

 

راه رو راه‌، گرد گفت مگرد

که به گفتار ره نشاید کرد

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۳۲
sunny dark_mode