گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۳

 

گر مقصر شدم به خدمت تو

بد مکن بر رهی کمانی خویش

بهترین خدمتست آنکه رهی

دور دارد ز تو گرانی خویش

سنایی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر

 

سگ بود کو ز ناتوانی خویش

خوش نخسبد به پاسبانی خویش

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

از غرض های این جهانی خویش

باز برخور به زندگانی خویش

نظامی
 
 
sunny dark_mode