گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۳ - وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ

 

صفت تو به قدر آنکه تویی

نتوان گفت آنچنان که تویی

سنایی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

ای به حسن آفت جهان که تویی

که شناسد ترا چنان که تویی؟

همه عالم بتان عشوه دهند

نه ازین دست دلستان که تویی

از تو دور اوفتاده ام عجب است

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶

 

دل نداند تو را چنان که توئی

جان نگنجد در آن میان که توئی

با تو خورشید حسن چون سایه

می‌دود پیش و پس چنان که توئی

عقل جان بر میان به خدمت تو

[...]

خاقانی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دهم » بخش ۶ - مثنوی

 

اگر، ای آرزوی جان که تویی

باز بینم تو را چنان که تویی

عراقی
 
 
sunny dark_mode