سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۲ - فی تحقیق العشق
گفت چشمش چو چشم یار من است
این که در دام من شکار من است
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۳ - حکایت
گفت این زه نگاهدار من است
در بد و نیک نیک یار من است
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
قمری اندر بهار یار من است
مونس نالهای زار من است
فاخته طوق عشق برگردن
در غم دوست غمگسار من است
بلبل از شاخ گل گشاده زبان
[...]
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۴ - در بیان آنکه هرکه در ترک کردن عوض بیند ترک بر او آسان شود بلکه عاشق ترک گردد. چنانکه کشتاورز از خانه و انبار غله را بیرون میآورد و بعشق تمام در صحرا میافشاند زیرا یقین میداند که عوض یکی ده و بیست خواهد برداشتن و صورتهای این بسیار است چنانکه مصطفی علیه السلام میفرماید که من ایقن بالخلف جاد بالعطیه
اینچنین پند بند کار من است
عکس این گوید آنکه یار من است
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶
ساغر باده شرمسار من است
عیش زندانی بهار من است
تشنه بیقراریم چو سپند
گره سوختن به کار من است
باده پیماست هر زمان با غیر
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۵
پیشهٔ مبتذل نه کار من است
شاعری عار اعتبار من است
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۹
گل افسردگی بهار من است
فصل موی شکوفه زار من است
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
هر چه کشتید در کنار من است
دودهٔ خویش، ننگ و عار من است
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴
کار من تا به زلف یار من است
صد هزاران گره به کار من است
هر کجا روز تیرهای بینی
دست پرورد روزگار من است
شادمانی به شدمن ارزانی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۰
گر خدای سپهر یار من است
سیر گردون به اختیار من است
یاری از بندگان نمیخواهم
گر خداوندگار یار من است
آسمان و زمین و جن و ملک
[...]