×
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴ - در ترشیح اصل این شجره به رشحه توحید و توشیح صدر این مخدره به وشاح تحمید و فی مناجات
هر که جانی بودش در بدنی
گر شود هر سر مویش دهنی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰ - عقد اول در پرده گشایی از گشادگی دل و بیان آنکه در پهلوی راستان به وی توان رسید محروم ماند هر که در پهلوی خویش طلبید
دل شود زنده ز بیخویشتنی
نه ز پر علمی و بسیار فنی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۶ - عقد سیزدهم در بیان صبر که در اجتناب از مناهی رنج بردن است و بر اکتساب مراضی پای فشردن
آمد از شاه تو را کن مکنی
که در آن نیست خرد را سخنی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۹ - عقد چهاردهم در شکر که صرف کردن نعمت منعم است در حق گزاری او و اعتراف به عجز و قصور در سپاسداری او
ره بری ره سپری گام زنی
پای مرد تو به هر انجمنی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۸ - عقد هفدهم در توکل که اعتماد است بر کفیل ارزاق و تفویض امر به تدبیر وکیل علی الاطلاق عمت الاؤه و تقدست اسماؤه
عنکبوت ار نیی از طبع دنی
تار اسباب به هم چند تنی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۴ - حکایت آن پیرزن که از حضرت رسالت صلی الله علیه و علی آله و سلم پرسید که پیر زنان به بهشت خواهند رسید
گفت حاشا که چنان خوش وطنی
گردد آرامگه پیرزنی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۶ - حکایت نصیحت قبول کردن عمر عبدالعزیز از غلام خود که خازن بیت المال بود
نیست از اطلس اکسون سخنی
همچو فانوس کم از پیرهنی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم
دل شود زنده زبی خویشتنی
نه زپر مکری و بسیار فنی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول
عنکبوت ار نئی از طبع دنی
تار اسباب به هم چند تنی
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶
گفتی از چیست که شیرین سخنی
ای صنم بسکه توشیرین دهنی
وصف لعل شکرین تو مرا
شهره کرده است به شیرین سخنی
پیش زلفت ندهد بوبه مشام
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷
سروقد غنچه دهن گل بدنی
پای تا سر به حقیقت چمنی
گفتمت سروقد ومنفعلم
که تو نسرین بر وسیمین بدنی
گفتمت غنچه دهن در غلطم
[...]