ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۸
همه ناخوانده روی نزد کسان
کس نبیند چو تو در هیچ کسی
چو برانندت باز آیی زود
چه کسی آدمیی یا مگسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷ - چهره شاهد سخن به زیور خطاب آراستن و مهر ختم بر سعادت از خاتم نبوت خواستن
گر برآری به شفاعت نفسی
بگشاید گره از کار بسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸ - در دعای دوام دولت سایه شهریاری که سایه دولت شهریاران به خاک مذلت افتاده اوست و استدعای مزید رفعت تاجداری که تخت رفعت تاجداران به پای خدمت ایستاده اوست
هست میدان سخن تنگ بسی
چون رود راه ثنای تو کسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹ - سبب نظم جواهر آبدار سبحة الابرار که هر عقد وی از رشته آمال عقده گشاست و هر مهره از آن در گردش احوال مهر افزاست
گرچه آنجا نرسد دست کسی
بهره ور گردد ازین دست بسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۴ - حکایت آن مظلوم که از تیر زبانی یک حجت سنجیده پرداخت و تیغ ظلم حجاج را در قطع عرق حیات خود کند ساخت
که ازان قوم فرومایه کسی
بر نیاورد چنین خوش نفسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
کرده ای روی ولی هر نفسی
می پزی در ره ایمان هوسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۸ - عقد هفتم در شرح تصوف که بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلف
طوطی قدسی و از هیچ کسی
می زنی پر به هوای مگسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۲ - حکایت آن مرید گرم رو که به فرموده پیر پخته کار در تنور فروزان نشست و از تاب آتش یک موی بر اندام وی کج نگشت
پیر مشغول سخن بود بسی
در جوابش نزد اصلا نفسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۰ - عقد یازدهم در مقام زهد که انقطاع رغبت است از نعم فانی و اقتصار همت بر نعیم جاودانی
محملت راست به هر پیش و پسی
لاله از بانگ فتاده جرسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۹ - عقد چهاردهم در شکر که صرف کردن نعمت منعم است در حق گزاری او و اعتراف به عجز و قصور در سپاسداری او
دهنت کارگه تنگ و بسی
کارها آید ازو هر نفسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۱ - مناجات در انتقال از شکر و سپاسداری به خوف و ترسگاری
گر به آتش نکنی غور رسی
به کسی کی رسد از هیچ کسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۵ - عقد شانزدهم در رجا که به روایح وصال زیستن است و به لوایح جمال نگریستن
هیچ بودی و کم از هیچ بسی
ساخت فضل ازل از هیچ کسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۲ - مناجات در طلب آتش غیرت افروختن و موانع مقام قرب سوختن
گرد گشتیم درین خانه بسی
نیست غیر تو درین خانه کسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
نیستی باد چو صاحب هوسی
در میاویز به هر خار و خسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۵ - عقد بیست و ششم در صدق که عبارت از آنست که ظاهر و باطن برابر بود و بلکه باطن از ظاهر خوبتر
اثر کذب بود هیچکسی
به کسی گر رسی از صدق رسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۷ - مناجات در انتقال از صدق به اخلاص
برسانیم به روشن نفسی
ناکسان را به مقامات کسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۶ - عقد سی و سوم در تودد و تالف که به شفقت و محبت با خلق خدای آمیختن است و از لوازم آمیزش ایشان نگریختن
نیک شو تا که به نیکان برسی
کس نیکان شوی از نیک کسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۷ - مناجات در انتقال از ارکان دولت به رعایا
ای به راه طلبت سعی کسی
خالی از ترک هوس ها هوسی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
نیست کار تو بجز بازپسی
چون به سر منزل پیری برسی