×
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰۸
ریت حق ببر معتزلی
دیدنی نیست، ببین انکارش
معتقد گردد از اثبات دلیل
نفی لاتدرکه الابصارش
گوید از دیدن حق محرومند
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶ - تخم درود در زمین معذرت کاشتن و خوشه مغفرت درودن و توشه آخرت برداشتن
گل که آمد عرق رخسارش
نیست جز شبنمی از گلزارش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۵ - مناجات در بیان قصور زبان سخن از شرح کمال الهی و شکر نوال نامتناهی و طلب سنجیدگی وی تا به میزان موزونی یابد و در کفه قبول افزودنی
رخت ازان دایره بیرون آرش
نطق ازین قافیه موزون دارش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۴ - مناجات در طلب ترقی از مقام توحید به شهود وحدت که نهایت راه و مقصدالاقصای عارفان آگاه است
شد پریشان ز دو بینی کارش
روی در قبله وحدت دارش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۰ - عقد بیست و یکم در غیرت که عبارت است از حمیت محبت صاحب سیر به قطع تعلق غیر از محبوب یا قطع التفات محبوب از غیر
دیده کز دل نکنی خونبارش
نیست شایستگی دیدارش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
رونق گل مطلب از خارش
مشو از بهر عزیزی خوارش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۹ - مناجات در انتقال از تواضع به حلم و مدارا
به کف خشم عنان مسپارش
روی در حلم و مدارا دارش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
پس نگاهی سوی پای افزارش
کرد و شد رنجه از آن دیدارش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
هان بگیرید ز سر دستارش
سر بکوبید ز پای افزارش