گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۶

 

بگذر ای باد دل‌افروز خراسانی

بر یکی مانده به یمگان دره زندانی

اندر این تنگی بی‌راحت بنشسته

خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی

برده این چرخ جفا پیشه به بیدادی

[...]

ناصرخسرو
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

زدمت بر در یک قفل سپاهانی

آنچنان قفل که من دانم و تو دانی

چون شدم غایب از درت به لرزانی

نیکمردی بنشاندم به نگهبانی

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

با همه زیرکی و رندی و پردانی

نخل این کار برآورد پشیمانی

منوچهری
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹

 

ای شده سوختهٔ آتش نفسانی

سال‌ها کرده تباهی و هوس‌رانی

دزد ایام گرفتست گریبانت

بس کن این بی‌خودی و سربگریبانی

صبح رحمت نگشاید همه تاریکی

[...]

پروین اعتصامی
 
 
sunny dark_mode