گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴

 

تا بسرشوری از آن خسرو شیرین دارم

کی بشکر دهنان من سر تمکین دارم

دل اگر مرغ نوآموز شد و ناله غریب

عجبی نیست که دلدار نوآئین دارم

گرنه از بد عملی بود ندانم از چیست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۸

 

تا خماری به سر از نشئهٔ دوشین دارم

میل یک بوسه‌ای از آن لب نوشین دارم

بیستون‌وَش بکنم سینه چو فرهاد از شوق

تا که در ملک دل آن خسرو شیرین دارم

گفتم این عقد گهر را به جمال تو که بست

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲

 

بر سر هر مژه چندین گل رنگین دارم

یعنی از عشق تو در بر دل خونین دارم

گر تو در سینهٔ سیمین دل سنگین داری

من هم از دولت عشقت تن رویین دارم

بر سرم گر ز فلک سنگ ببارد غم نیست

[...]

فروغی بسطامی
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸

 

دست در حلقهٔ آن طرهٔ پرچین دارم

پنجه انداخته در پنجهٔ شاهین دارم

این همه چین که تو بر چهرهٔ من می‌بینی

یادگاریست کز آن طرهٔ پرچین دارم

زاهدم گفت ز دین شرم کن و باده مخور

[...]

قاآنی
 
 
sunny dark_mode