گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶

 

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم

نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد

چاره آن است که سجاده به می بفروشیم

خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست

[...]

حافظ
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۴

 

گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم

گاه هشیار گهی مست گهی مدهوشیم

سخن توبه و تسبیح به زاهد گویید

باده تا هست در این میکده می می نوشیم

گر حقیقت نبود عشق مجازی کافی است

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode