گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

باده تا چاشنیی زان لب چون نوش گرفت

آتش از رشک به جان من مدهوش گرفت

همت من که فلک غاشیه اش داشت به دوش

عاقبت غاشیه عشق تو بر دوش گرفت

لاف با لطف بناگوش تو چون سیم زده ست

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت

که مؤذن سحر از نالهٔ من گوش گرفت

عرش آن بار گران را سبک از دوش انداخت

خاک بی‌باک دلیر آمد و بر دوش گرفت

کرد ساقی قدحی پر که کسش گرد نگشت

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode