×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲
می رود آب رخ از باده ی گلرنگ مرا
می زند راه خرد زمزمه ی چنگ مرا
دلق ازرق بمی لعل گرو خواهم کرد
که می لعل برون آورد از رنگ مرا
من که بر سنگ زدم شیشه ی تقوی و ورع
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۴
نه چنان تنگ گرفته است دل تنگ مرا
که برآرد ز کدورت می گلرنگ مرا
نیست در عالم افسرده جگرسوخته ای
به چه امید برآید شرر از سنگ مرا؟