گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

خواهم ای گل که ز شوق تو بگریم چندان

که شود غنچه گلزار امیدم خندان

بی تو عاشق چو به بستان گذرد بر لب جوی

آب زنجیر شود بر وی و بستان زندان

چین در ابرو مفکن چون ز تو حاجت طلبیم

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۱

 

بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان

دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان

پر گره گشت درونم ز تحمل چون مار

بر جگر به سکه در آن حبس فشردم دندان

صد تن آنجا به نشاط و ز فراق تو مرا

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۱

 

بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان

دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان

پر گره گشت درونم ز تحمل چون مار

بر جگر به سکه در آن حبس فشردم دندان

صد تن آنجا به نشاط و ز فراق تو مرا

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode