گنجور

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰

 

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود

بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید

ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود

آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر

[...]

سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵

 

گر خردمند از اوباش جفایی بیند

تا دل خویش نیازارد و درهم نشود

سنگ بی‌قیمت اگر کاسهٔ زرین بشکست

قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۱

 

گر هنرمند از اوباش جفایی بیند

تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود

سنگِ بد گوهر اگر کاسه‌ زرّین بشکست

قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود

سعدی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۳

 

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود

مرد تا روی نیارد ز دو عالم به خدای

مصطفی وار گزین همه عالم نشود

قلعه دین نکنی بی مدد دلها فتح

[...]

کمال خجندی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۵

 

دل عاشق تهی از اشک دمادم نشود

بحر چندان که زند جوش کرم کم نشود

نتوان حرف کشید از لب ما چون لب جام

راز ما اخگر پیراهن محرم نشود

بیشتر شد ز می ناب مرا تنگی دل

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

بدگهر، نیک بدینار و بدرهم نشود

ما راز داشتن گنج زر، آدم نشود

خرج بازار جزا، نقد غمی میخواهد

سعی کن پرده دل، کیسه درهم نشود

مردمی تا نبود، کس نشود از مردم

[...]

واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲

 

از شکستن دل ما رام تظلم نشود

هر چه خواهد بشود صید ترحم نشود

من و آن همت سرشار که گر خاک خورد

تشنه خون دل مرده مردم نشود

سر انصاف سلامت که جگر گوشه ماست

[...]

اسیر شهرستانی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲۲

 

هر که اندر پی غمخواری مردم نشود

ز خدا قابل احسان و ترحم نشود

حج اکبر طلبی رو غم درویشان خور

کعبه را سنگ نشانست که ره گم نشود

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode