گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

بی رخ حور بجنت نفسی نتوان بود

بر سر آتش سوزنده بسی نتوان بود

من نه آنم که بود بادگری پیوندم

زانک هر لحظه گرفتار کسی نتوان بود

با توام گرچه بگیسوی تو دستم نرسد

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
sunny dark_mode