گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹

 

حلقه زلف تو، سرمایه هر سودایی است

غمزه مست تو، سر فتنه هر غوغایی است

راز سر بسته زلفت، مگشا، پیش صبا

که صبا هم نفسش هرکس و هر دم جایی است

صورت خط تو در خاطر من می‌گذرد

[...]

سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

در سر از دود دلم شمع صفت سودایی است

آری این گریه و سوز من و شمع از جایی است

همچو شمع همه تن آنش سودای مهی است

همچو صبحم همه جان مهر جهان‌آرایی است

گر به مأوا نرسد این دل من مجموعم

[...]

کمال خجندی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۵

 

سرو را سرکشی از بار ز بی پروایی است

حاصل دست فشاندن به ثمر رعنایی است

فرد شو فرد ز مردم که فتوحات جهان

یک قلم جمع به زیر علم تنهایی است

لازم تیر هوایی است جدایی ز هدف

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۶

 

ساغر از غیر گرفتن گل بی پروایی است

به حریفان مزه دادن ثمر رسوایی است

صحبت همنفسان باد بهار طرب است

زردی چهره خورشید گل تنهایی است

به خط سبز نوشته است به مجموعه سرو

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode