گنجور

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در رثاء حاج محمد جان قدسی و تاریخ فوت او

 

بلبل قدس وداع چمن دنیا کرد

بال پرواز سفر بیشتر از گل وا کرد

خار گلزار وطن دامن انسش بکشید

هر که درگلشن پرخار جهان مأوا کرد

شیشه زندگی قدسی اگر خورد بسنگ

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴۴

 

غنچه راز مرا آه به ناخن وا کرد

خنده چاک، گریبان مرا رسوا کرد

زخم از پهلوی من طرف نمایان بربست

داغ در سینه من چشم تماشا وا کرد

گریه تلخ مرا خنده او شیرین ساخت

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵

 

نتوانست ز بس ضعف بدندان جا کرد

گره لقمه ام از شیشه روزی وا کرد

فیض گمنامیم این بس که ز خلوتگه فقر

شغل دنیا نتوانست مرا پیدا کرد

سایه بال هما بود بلای سیهی

[...]

واعظ قزوینی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۰

 

داغ بودم‌که چه خواهم به غمت انشا کرد

نقطهٔ اشک‌، روان‌گشت و خطی پیداکرد

نقش نیرنگ جهان در نظرم رنگ نیست

در تمثال زدم آینه استغنا کرد

سعی مغرور ز عجزم در آگاهی زد

[...]

بیدل دهلوی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۱

 

از که نالم که چنین یا که چنان با ما کرد

نفس خودکام هوس پیشه مرا رسوا کرد

موج شهوت زازل کشتی عشقت بشکست

جست طوفان و مرا غرقه این دریا کرد

عشق پنداشتم و رفتمش از پی با سر

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹

 

یکجهان غم زچه در سینه تنگم جا کرد

یاد زلف که زسر تا قدمم سودا کرد

آنکه از دایره کون و مکان بیرون بود

حیرتم کز چه سبب در دل تنگم جا کرد

گرچه شد سینه سینا به تجلی معروف

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode