گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹

 

چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن

طرف گلزار به زیر کله پنهان کردن

زلف را شانه زدی باز چه رسم آوردی

کفر درهم شده را پردهٔ ایمان کردن

ای گل باغ الاهی ز که آموخته‌ای

[...]

سنایی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۱

 

زاهدان را نرسد غیبت رندان کردن

عیب باشد بر ما غیبت ایشان کردن

بزم ما مجلس عشق است حریفان سرمست

نتوان مجمع این قوم پریشان کردن

خود گرفتم توانی که دلم آزاری

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۹

 

نامه ات خواندم و می بایدم افشان کردن

قطره ای چند سرشک از مژه غلتان کردن

بعد ازین شکوه کنم پیشه که معلومم شد

در دلت کرده اثر، شکوهٔ هجران کردن

زده ای طعنه به حالم که چرا صبرت نیست؟

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode