گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۱

 

با فلک دوش به خلوت گله‌ای می‌کردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

این همه جور تو با فاضل و دانا ز چه جاست

وین همه لطف تو با بی‌هنر و نادان چیست

فلکم گفت که ای خسرو اقلیم سخن

[...]

انوری
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶

 

چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست

چاره جوینده که کرده‌ست تو را خود آن چیست

چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم

خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست

بوی نانی که رسیده‌ست بر آن بوی برو

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵

 

آخر ای دوست بمردم ز غمت درمان چیست

رازِ دل فاش کنم یا نکنم فرمان چیست

جور و بی داد مکن بیش و بترس از داور

کشتۀ عشق توم خونِ مرا تاوان چیست

ظاهرم می نگری مجتمعم می بینی

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵

 

گر بگویم که درون دل من پنهان چیست

خود بگویی و بدانی که غم هجران چیست

خستگان تو که دور از تو، نه نزدیک تواند

تو چه دانی که همه شب به دل ایشان چیست

کشتنم خواهی، اینک سر و اینک خنجر

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٨

 

با فلک دوش بخلوت گله ئی میکردم

که مرا از کرم تو سبب حرمان چیست

اینهمه جور تو با مردم فاضل ز چه خاست

وینهمه فضل تو با جاهل و با نادان چیست

فلکم گفت که ایخسرو اقلیم هنر

[...]

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸

 

ای جهان این همه درد دل بی پایان چیست

دردم از حد بشد اکنون تو بگو درمان چیست

از جفای تو دلم سوخت به احوال جهان

این ستم از فلک خیره ی سرگردان چیست

گفت اینست مرا حال دل خسته ی ریش

[...]

جهان ملک خاتون
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

همه دردست درین واقعه، پس درمان چیست؟

چاره کار من بیدل سرگردان چیست؟

دل و جان ملک حبیبست و بلامال محب

شرع عشاق چنینست، مرا تاوان چیست؟

گرنه چشم خوش تو باده فروشست، ای جان

[...]

قاسم انوار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۸

 

بند در بند قبا بافتن مژگان چیست؟

گر درین خانه کسی نیست پس این دربان چیست؟

خم چوگان محبت سر منصور رباست

گوی خورشید درین معرکه سرگردان چیست؟

غنچه باغ حیا سر به گریبان خندد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode