گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نیست

بی نشان است همه نام و نشان چیزی نیست

چند محجوب نشینی به گمان دگران

خیمه در کوی یقین زن که گمان چیزی نیست

بی زبان شو چه کنی سرغم عشق بیان

[...]

جامی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

بجز از بخل در این دور زمان چیزی نیست

جز حسد پیشهٔ این آدمیان چیزی نیست

بی نهال قد وسیب ذقن و نرگس چشم

سیر باغ و چمن وآب روان چیزی نیست

قامتت خم شد و از ناوک دم هیچ نماند

[...]

سعیدا
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۳ - می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست

 

می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست

پیش صاحب نظران حور و جنان چیزی نیست

هرچه از محکم و پاینده شناسی گذرد

کوه و صحرا و بر و بحر و کران چیزی نیست

دانش مغربیان فلسفهٔ مشرقیان

[...]

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode