گنجور

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷

 

زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد

که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد

خرمنی نیست که غمهای تو بر باد نداد

خانه‌ای نیست که سودای تو ویرانه نکرد

آخرش چرخ به زندان مکافات کشید

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode