گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

پر تماشا مکن آیینه که حیران نشوی

زلف بر خویش میفشان که پریشان نشوی

گر نیابی مزه درد دل افسرده مشو

کوش تا شیفته طره درمان نشوی

ذوق غم دیگر و بازیچه فروشی دگرست

[...]

فصیحی هروی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۱

 

ای نم اشک هوس مایل مژگان نشوی

سیل‌ خیزست حیا آنهمه عریان نشوی

چه‌بهار و چه‌خزان رنگ گل حیرت توست

جلوه‌ای نیست گر آیینه نمایان نشوی

از زمین تا فلکت دعوی استعدادست

[...]

بیدل دهلوی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰

 

تا سراسیمهٔ آن طرهٔ پیچان نشوی

آگه از حالت هر بی‌سروسامان نشوی

جمعی از صورت حال تو پریشان نشوند

تا ز جمعیت آن زلف پریشان نشوی

دستگیرت نشود حلقهٔ مشکین رسنش

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode